نام فایل : مباني غيبت و ظهور حضرت مهدي عليه السلام
فرمت : .doc
تعداد صفحه/اسلاید : 15
حجم : 7 مگابایت
مباني غيبت و ظهور حضرت مهدي عليه السلام
اشاره:
در اين نوشتار به اين پرسشها پاسخ خواهيم داد كه چرا غيبت اتفاق افتاد و چه زماني ظهور رخ خواهد داد؟ در لابلاي پاسخ به اين دو پرسش، مسائلي چون خشونت هاي هنگام ظهور و جايگاه آزادي و اختيار بشر در پديدة ظهور و چگونگي ادارة جهان پس از ظهور مطرح خواهد شد.
پاسخ به اين پرسشها و پرسشهاي ديگري كه پيرامون پديدة غيبت و ظهور وجود دارد، نيازمند بررسي مباني غيبت و ظهور است. با روشن شدن مباني اين پديده، پاسخ پرسشهاي گوناگون آن نيز روشن خواهد شد. اين نوشتار، در سه اصل به بررسي مباني پديدة غيبت و ظهور خواهد پرداخت و سپس بر مبناي اصول ياد شده، پديدة غيبت و ظهور و برخي مسايل پيراموني آن را بررسي خواهد كرد.
اصل اول
تغييرناپذيري امامت و ولايت
1-1 طرح خداوند براي ادارة امور جهان
طرحي كه خداوند متعال براي «ادارة امور جهان» تنظيم كرده است، نظرية امامت و ولايت است. اين نظريه، نه يك نظرية اسلامي كه يك نظرية الهي و مورد پذيرش همة اديان آسماني است.
شايد تصور شود كه تا پيش از رحلت پيامبر اسلام، صلّيالله عليهوآله، دوران نبوت و رسالت جريان داشته است و بعد از آن دوران امامت و ولايت آغاز ميشود و لذا نميتوان ادعا كرد كه نظرية امامت و ولايت، طرح هميشگي خداوند براي ادارة امور جهان است، بلكه اين نظريه از زمان رحلت پيامبر اسلام، صلّياللهعليهوآله، آغاز گرديد.
واقعيت اين است كه نظريه امامت و ولايت در تعارض با رسالت و نبوت نبوده، بلكه با آن قابل جمع است. نبوت و رسالت، مقام گرفتن و ابلاغ كردن وحي هستند و امامت و ولايت مقام اجراي آن. به همين جهت «رسول» و «نبيّ» ميتوانند «امام» و «وليّ» هم باشند، چنانكه درمورد رسول مكرم اسلام، صلّيالله عليهوآله، اينگونه بوده است.
البته در برخي نظريهها ادعا شده كه هدف بعثت انبياء، «خدا و آخرت» بوده و «امامت ناس» جزء مأموريت الهي انبياء، از جمله نبي مكرم اسلام، صلّيالله عليهوآله، نبوده است. اين نظريه هرچند در زمان ما پردازش شده و براي نظريه پرداز آن جديد محسوب ميشود ولي ريشه در تاريخ اسلام دارد. نظرية تفكيك ميان رسالت و امامت، و محدود ساختن مأموريت انبيا به ابلاغ رسالت، يك نظرية اموي است. معاويه در يكي از نامههايي كه به حضرت علي، عليهالسلام، نوشته است، نظر خود را اينگونه بيان ميكند:
ألا و إنّما كان محمّد رسولاً من الرسل إليالناس كافة فبلّغ رسالات ربّه لايملك شيئاً غيره.
بدان كه محمد فقط فرستادهاي از خيل فرستادگان خدا بهسوي همة مردم بود كه رسالت خود را تبليغ كرد و ولايت و تملّك بر هيچ چيز ديگر نداشت.
همانگونه كه معلوم است، معاويه «امامت» رسول خدا، صلّيالله عليهوآله، را انكار كرده است و مأموريت الهي ايشان را فقط ابلاغ رسالت ميداند. امّا در مقابل وي حضرت علي، عليهالسلام، قرار دارد كه «امامت ناس» را مأموريت الهي پيامبر اكرم، صلّيالله عليهوآله، ميداند. آن حضرت در جواب معاويه مينويسد:
والذي أنكرت من إمامة محمد، صلّياللهعليهوآله، و زعمت أنّه كان رسولاً و لم يكن إماماً، فإنّ إنكارك علي جميع النبيّين الائمّة، و لكنّا نشهد أنّه كان رسولاً نبيّأ إماماً، صلّياللهعليهوآله
.
و امّا اينكه امامت (حضرت) محمد، صلّيالله عليهوآله، را انكار كردي و پنداشتي كه او فقط رسول است نه امام، اين در حقيقت انكار همة پيامبراني است كه «امام» بودهاند، ولي ما شهادت ميدهيم كه او هم رسول بود و هم نبّي بود و هم امام.
خلاصة سخن اينكه «امامت ناس» جزء مأموريت الهي پيامبران است و لذا امامت فقط محدود به ائمه دوازدهگانه شيعه نميشود، بلكه همة انبياي الهي نيز اماماند. البته در شرايط زماني كه ما قرار داريم، براساس نظريه «خاتميت»، دوران رسالت و نبوت به پايان رسيده و آنچه الان وجود دارد، «امامت» است.
...
مبلغ قابل پرداخت 47,000 تومان