محل لوگو

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 967
  • بازدید دیروز : 786
  • بازدید کل : 3601787

ماجراي عسل


ماجراي عسل

نام فایل : ماجراي عسل

فرمت : .doc

تعداد صفحه/اسلاید : 2

حجم : 2 مگابایت


و تصميم مي گيرند هيچ وقت از يكديگر جدا نشوند اما وقتي نيما به خانه باز مي گردد شاهرخ با نقشه قبلي او را فريب مي دهد و عسل خانه شان در حال راز و نياز با خداوند بوده و اشك مي ريخته تلفن به صدا در مي آيد شاهرخ پشت تلفن مي گويد. اگر تا يك ساعت ديگر به پاركينگ كارخانه نيايي نيما را مي كشم عسل به نگين موضوع را مي گويد و ناراحت از خانه بيرون مي زند نگين سريع با آرش تماس مي گيرد و ماجرا را مي گويد و نيروي پليس آماده مي شود تا به پاركينگ برود. عسل داخل پاركينگ مي شود همه جا تاريك بوده شاهرخ بيرون مي آيد و به عسل مي گويد كه اين ها همه نقشه بوده و مي خواسته او را به آن جا بكشد عسل با صداي بلند مي گويد كه نيما من براي تو بايد حقيقتي را بگويم درست است كه من براي پليس كار مي كنم اما بدان كه تو را دوست دارم. ناگهان نيما از پشت جعبه ها بيرون مي آيد و اسلحه پدرش را مي گيرد و به سمت عسل مي رود عسل چند قدم به عقب مي رود و باز مي گويد اگر مي خواهي مرا بكشي بكش اما بدان من در كشته شدن مادرت نقشي نداشتم اما مي دانم چه كسي مادرت را كشت به سمت شاهرخ مي رود و با صداي بلند نيما اين آقا مادرت را كشت بله اين. كنار دستش زخمي است اين زخم براي موقعه اي است كه مادرت را مي خواست ته دره پرت كند نيما اسلحه را گوشه اي پرت مي كند و به سمت پدرش مي رود آستشن پدرش را پاره مي كند و زخم را مي بيند با گريه از پدرش فاصله مي گيرد پدرش اسلحه سيامك(كارگرش) را مي گيرد و با خنده اي رعشه آور كل حقيقت را مي گويد و مي خواسته به نيما شليك كند كه عسل او را به گوشه اي پرت مي كند و به آرنج خودش تير اصابت مي كند نيما به بالاي سر عسل مي رود شاهرخ مي خواسته شليك كند كه عسل سريع اسلحه اي را كه روي زمين افتاده بر مي دارد به سمت شاهرخ شليك مي كند ناگهان در همان حين پليس سر مي رسد و همه را دستگير مي كند عسل بعد از بهبودي تصميم مي گيرد به خارج برگردد با نامه از از نيما و آرش و بقيه خداحافظي مي كند و داخل فرودگاه بوده كه عسل اطرافش را نگاه مي كرده كه از بلنگو مي شنود كه صدايش مي كنند عسل به راهش ادامه مي دهد داخل سالن انتظار نگين، نيما، آرش و سامان مانده اند مرد بار ديگر صدا مي زند اين بار نيما پشت بلنگو در حالي كه اشك مي ريخته مي گويد عسل مي دانم كه صدايم را مي شنوي تو مال اين كشور هستي من بدون تو مي ميرم عسل صدايش را مي شنود و در حال اشك ريختن بوده و نيما ادامه مي دهد خواهش مي كنم نرو و پشت بلنگو آرش مي گويد عسل منم آرش باشه برو اما به من بد كردي بدون خداحافظي مكه تو قسم نخوردي هيچ وقت قرآن و از خودت جدا نكني جا گذاشتي برگرد نرو خواهش مي كنم. همه چهار نفر نااميد شده بودند داشتند از فرودگاه خارج مي شدند كه عسل با لبخند. مي خواستيد بدون من بريد و نگين به سمت عسل مي رود و عسل چمدانش را روي زمين مي اندازد و به سمت نگين مي رود و هر دو در آغوش هم مي گيرند و ماجرا به پايان مي رسد.


مبلغ قابل پرداخت 47,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۸ فروردین ۱۳۹۸               تعداد بازدید : 93

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما